آهای آدمـا، پاسُخِ "دوســت دارَم" مرســی نیــست...!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دوری از این دیده ، اما باز یادت میکنم / حرمت این
آشنایی فرش راهت میکنم
در فراقت ، غم حصار خنده هایم را شکست / باز هم از انتهای دل صدایت
میکنم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کمی گیجم کمی منگم ، عجیب است / پریده بی جهت رنگم
، عجیب است
تو را دیدم همین یک ساعت پیش / برایت باز دلتنگم ، عجیب است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه تجارت ناشیانه ای بود آن همه نازی که من از تو خریدم !!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
احساس تو طروات باران است / بر زخم شکوفه های گل درمان است
هروقت که در هوای تو میچرخم / انگار نفس کشیدنم آسان است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نیوتن اگر جاذبه را درست می فهمید معشوقه اش از درخت متنفر نبود و
در دفتر خاطراتش نمی نوشت : اشک های من هم به زمین می افتاد اما تو
سیب را ترجیح دادی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تـو ” آدم ” ، من ” حوا “
سیـبی در کار باشد یا نه ، با تو ، در آغوش تو ، بهشت جاریست
بوسه هایت طعم سیب میدهند کافیست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قشنگ بودن