به هر حال
بررسی که می کنم می بینم تنها کسی که به من نخ
داد، قرقره بود
یعنی با
این شانسی که من دارم اگه دختر به دنیا میومدم
من اگه
دیرتر از اون ساعتى که میخوام بیدار بشم
اعصابم خورد میشه دوباره میگیرم میخوابم
یکی فانتزی
های فرهنگیم اینه که دوست دارم یه فیلم بسازم
رسیدم توی
کوچه مون ، دیدم یه خانومی داره ماشینش رو بین
دوتا ماشین دیگه پارک می کنه….
ما زیاران
چشم یاری داشتیم ، یاران هم متقابلا از ما چشم
یاری داشتن
من اگه
همین الانم زلزله بیاد
امروز صبح
که از خواب بیدار شدم اولین سوالی که برام پیش
اومد این بود که من کجام !؟
آقازاده دانشگام میرن؟ طرف می گه: مسافر گیرش
بیاد چرا که نه!
تو زمان جاهلی عربستانیا به دنیا میومدم زنده
به گورم میکردن.. :|
که توش کاپیتان با صدایى آروم و به غایت
مودبانه به ملواناش میگه لطفا لنگرها رو بکشید
جای پارک خیلی کم بود و بنده خدا حسابی کلافه
شده بود….
وایستادم و فرمون دادم بهش ، « بیابیاااا،
خب!حالا فرمون رو کامل برگردون!خوبه خوبه،
خاموش کن.»
بعدش هم بدون اینکه منتظر تشکر خانومه بشم راه
افتادم برم
که دیدم خانومه صدا کرد و گفت دستت درد نکنه ،
زحمت کشیدی!!!!
گفتم خواهش می کنم ، کاری نکردم…
گفت : دانشمند! من داشتم از پارک در می اومدم…
ازین سوتی های ضایع ندیم جلو خانومااا :) ))
ما منتظر اونا ، اونا منتظر ما …
با باقیمونده غذایی که لای دکمه های کیبوردم
هست میتونم یه ماه زیر آوار زنده بمونم !
یه کم که دقت کردم فهمیدم مامانم اتاقمو تمیز
کرده :) )