beach lovely

اگر تمام دردهای عالم را نردبان کنی ، دستت به سقف دلتنگی های من نمی رسد .

beach lovely

اگر تمام دردهای عالم را نردبان کنی ، دستت به سقف دلتنگی های من نمی رسد .

من از تو دل نمی برم اگر چه از تو دلخورم

اگرچه گفته ای ترا به خاطرات بسپرم

 

هنوز هم خیال کن کنار تو نشسته ام

منی که در جوانی ام به خاطرت شکسته ام

 

تو در سراب آینه شبانه خنده می کنی

من شکست داده راخودت برنده می کنی

 

نیامدی و سالها نظر به جاده دوختم

بیا ببین که بی تو من چه عاشقانه سوختم

 

رفیق روزهای خوب رفیق خوب روزها

همیشه ماندگار من همیشه در هنوزها

 

صدا بزن مرا شبی به غربتی که ساختی

به لحظه ای که عشق را بدون من شناختی

 

سلامتی اونایی که از هر انگشتشون یه هنر میریزه...
میرنجونن..
میسوزونن..
میشکونن..
له میکنن ..
نابود میکنن..
هستی به باد میدن....

و سلامتی اونایی که جز دوست داشتن این موجودات هنرمند با همه وجودشون....
هیچ هنر دیگه ای ندارن.........

کودکی


اولین روزدبستان باز گرد.‏‎کودکی ها شادو خندان بازگرد. درسهاى سال اول ساده بود. آب رابابا به سارا داده بود. درس پند آموزروباه و خروس. روبه مکارودزد و چاپلوس. باوجود سوز وسرمای شدید. ریز علی پیراهن ازتن میدرید.تا درون نیمکت جامی شد یم. ماپراز تصمیم کبرا میشدیم کاش هرگز ز نگ تفریحی نبود. جمع بودن بودوتفریقی نبود. کاش میشد باز کوچک میشدیم. لااقل یکروزکودک میشدیم ‏

عبادت

مردی در عالم رویا فرشته ای را دید که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود و در جاده ای روشن و تاریک راه می رفت . مرد جلو رفت و از فرشته پرسید: ” این مشعل و سطل آب را کجا می بری ؟” فرشته جواب داد : ” می خواهم با این مشعل بهشت را آتش بزنم و با این سطل آب ، آتش های جهنم را خاموش کنم ، آنوقت ببینم چه کسی واقعا واسه خاطر خدا عبادت میکند .”


باز باران با ترانه
میخورد بر بام خانه،
خانه ام کو؟
خانه ات کو؟
آن دل دیوانه ات کو؟
روزهای کودکی کو؟
فصل خوب سادگی کو؟
یادت آید روز باران،
گردش یک روز دیرین!
پس چی شد، دیگه کجا رفت؟
خاطرات خوب و شیرین!
در دل آن کوی بن بست،
در دل تو آرزو هست؟
کودک خوشحال دیروز،
غرق در غم های امروز،
یاد باران رفته از یاد،
آرزوها رفته بر باد،
باز باران، باز باران….
میخورد بر بام خانه،
بی ترانه، بی بهانه، شایدم، گم کرده خانه….!


این روزایی که دلم شکسته اس یادحرفای پدر ژپتو به پینوکیو افتادم که میگفت:

پینوکیو چوبی بمان ! آدم هاسنگی اند ، دنیایشان قشنگ نیست

“دنیا” ، بازی‌هایت را سرم در آوردی…  گرفتنی‌ها را گرفتی‌…  دادنی‌ها را ” ندادی “…

  حسرت‌ها را کاشتی…  زخم‌ها را زدی …  دیگر بس است… چیزی نمانده …

  بگذار آسوده بخوابم …  محتاج یک خواب بی‌ بیدارم.

خـَـَـــَـَـــــــــَـَــــَـَـَـــَـَـــــــــَـَــــَدا…. اینقدر تو خودم ریختم

که از سرمم  گـَذشـَـَـــَـَـــــــــَـَــــَت….

دارم غـَـَـــَـَـــــــــَـَــــَرق میشم …

دسـَـَـــَــــَتت کـــَـَــــــجاست







شب قدر


شب قدر، بزرگ‌ترین میدان‌گاه سبقت گرفتن اولاد آدم در خیرات است.

*********************************

شب قدر، آوای ایمان را در گوش جان انسان‌ها ترنم می‌کند.

*********************************

شب قدر، فاصله مُلک و ملکوت را به حداقل ممکن می‌رساند.

*********************************

شب قدر، گشاینده پنجره کشف و شهود بر منظر روح عارفان است.(پرشین موب)


*********************************

شب قدر، لاله‌ای شکفته در کویر شب‌های عادی سال است.

*********************************

آی فقیران غنی، کجایید که شبهای قدر آمده است؟!

*********************************

تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی

*********************************

تقدیری سراسر خیر، برکت، خرسندی، سلامت، خوشبختی، سعادت دنیا و آخرت، توشه شب قدرتان باد.(پرشین موب)

*********************************

خبر آوردند که امشب از هزار شب بهتر است و یک اتفاق ویژه می افتد و آن اینکه امشب دست ملکوت به طرف زمین کشیده می شود.

*********************************

کجایید خاکیان سدره نشین و زمینیان آسمانی که ملکوتیان امشب شیفته شمایند؟!

*********************************

شب قدر، سرنوشت یکسال ما تعیین می شود. این شبها را از دست ندهیم. برای تعجیل در فرج مولایمان دعا کنیم.

*********************************

فرشته ها برای آزادی انسان ها از دستان شیطان و بخشش معاصی و بردن آنها به ملکوت مسابقه داده و منتظر ندای بنده خدا هستند. (اللهم لبیک) مرا دعا کنید.

*********************************

شب قدر است و من قدری ندارم چه سازم توشه قبری ندارم

*********************************

مبادا لیله القدرت سرآید گنه بر ناله ام افزون تر آید مبادا ماه تو پایان پذیرد ولی این بنده ات سامان نگیرد.(پرشین موب)

*********************************

خدایا قدر ما را به قدر مولاعلی(ع) نزدیک فرما.

*********************************

الهی آن شب که همه قرآن به سر می کنند ما را توفیق بده قرآن را به دل کنیم.(پرشین موب)

*********************************

امشب تمام آینه ها را صدا کنید گاه اجابت است رو به سوی خداکنید ای دوستان آبرودار در نزد حق درنیمه شب قدرمرا هم دعا کنید

*********************************

چون نامه جرم ما به هم پیچیدند بردند به دیوان عمل سنجیدند بیش ازهمگان گناه مابود ولی ما را به محبت علی(ع)بخشیدند. با عرض تسلیت در لیالی قدر این حقیر را ازدعای خیرخویش فراموش نکنید.التماس دعا

*********************************

مارا به دعا کاش فراموش نسازند رندان سحر خیز که صاحب نفسانند

*********************************

از عرش صدای ربنا می آید آوای خوش خدا خدا می آید فریاد که درهای بهشت باز کنید مهمان خدا سوی خدا می آید

*********************************

گویند کریم است و گنه می بخشد گیرم که ببخشد زخجالت چه کنم.(پرشین موب)

*********************************

یا رب ز تو امروز عطا می طلبم هشیاری و بخشش خطا می طلبم مقبولی روزه و نماز و طاعات از درگه لطفت به دعا می طلبم.(پرشین موب)

*********************************

ز مردم دل بکن یاد خدا کن خدا را وقت تنهایی صدا کن در آن حالت که اشکت می چکد گرم غنیمت دان و ما را هم دعا کن

آرزو

دست هایم به آرزوهایم نمی رسند
آرزوهایم بسیار دورند
ولی درخت سبزم می گوید
امیدی هست، خدایی هست
این بار برای رسیدن به آرزوهایم
یک صندلی زیر پایم می گذارم
شاید این بار
دستم به آرزوهایم برسد

عاشقانه

خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس که از سرما لرزیدم... بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد... خسته شدم بس که تنها دویدم... اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن... می خواهم با تو گریه کنم ... خسته شدم بس که... تنها گریه کردم... می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...خسته شدم بس که تنها ایستادم

باز هم غم عشق و ناله جدایی در من فغان کردنمی دانم آیا آب عشقی پیدا خواهد شدکه این آتش را در من خاموش کندگر این آب پیدا نشد این آتش در من چه خواهد کردمرا خواهد سوزاندولی من از خدا می خواهم که این آتش آتش عشق تو باشدخدایا! ما اگر بد کنیم،تو را بنده های خوب بسیار است، تو اگر مدارا نکنی ما را خدای دیگر کجاست ؟


رسم زندگی این است روزی کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی ؟ این رسم زندگیست پس تنها آوازبخوان

اگر شبی فانوس نفسهای من خاموش شد ، اگر به حجله آشنایی ، برخوردی وعده ای به تو گفتند ، کبوترت در حسرت پرکشیدن پر پر زد ! تو حرفشان راباورنکن ! تمام این سالها کنارمن بودی ! کنار دلتنگی دفاترم ! درگلدان چینی

با تو بودن

رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من...
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت.

اس ام اس


حکایت ما آدم ها … حکایت کفشاییه که … اگه جفت نباشند … هر کدومشون … هر چقدر شیک باشند … هر چقدر هم نو باشند... تا همیشه … لنگه به لنگه اند … کاش … خدا وقتی آدم ها رو می آفرید … جفت هر کس رو باهاش می آفرید … تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها … به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند
 


                       **************************************


دراین دنیانکردم من گناهی/فقط کردم به چشمانت نگاهی/اگرباشدنگاه من گناهی/مجازاتم بکن غیرازجدایی


                  *************************************** 


دیابت لباتم، خراب اون چشاتم، عاشق اون صداتم، بادبون کشتیاتم، دیونه ی نگاتم، روانیه اداتم، دیگه جی میخوای ، بخوای نخوای فداتم


                   **************************************


گنجشک میخندید به اینکه چرا هرروز بی هیچ پولی برایش دانه میپاشم... من میگریستم به اینکه حتی اوهم محبت مرا از سادگی ام میپندارد



                **************************************


زندگى جان، عزیزم! اگر افتخار میدى چند قدمى باهام راه بیا



                   **********************************



خوشتر از قالی کرمان غزلی ساخته ام، نخ به نخ زیر قدم های تو انداخته ام، من همان قالی پاخورده ی خاک آلودم، که دلم را به تمنای دلت باخته ام



              *************************************



کاش میشدبوسه هاراقاب کرد /مثل نامه سوی هم پرتاب کرد/کاش میشدعشق راتقسیم کرد/مثل تک شاخه گلی تقدیم کرد



                 *************************************






میگن دلت گرفته

شعر زیبای میگن دلت گرفته

میگن دلت گرفته
بیا یه بار دیگه همه دنیام و بسوزون
میگن دلت گرفته
بیا غمات و با گرمی خنده هام بپوشون

میگن جونم و می خوای
تو که دارو ندارم و گرفتی خب اینم روش
میگن شدم اسیرت
تو رو خدا اسیرت و یه وقت نکن فراموش

با تموم بدی هایی که کردی باز می مونم
برای زندگی هر دو مون دل نگرونم
هنوز حرمت قولایی که دادیم سر جاشه
هنوز خونه قلب من هوای تو باهاشه
هنوزم قاب عکس تو روی دیوار خونست
به جون تو از اون روزی که رفتی دل دیوونست
هنوزم توی خونمون حریمت سر جاشه
نذاشتم کسی پا بذاره حرمتت بپاشه…

چراهرشب تورا دارم

چرا هر شب تورو دارم؟

چرا هر شب تورو دارم؟
بدون اینکه حتی یک نفس از من جدا باشی
چرا تو جاده گم می شم؟
بدون اینکه حتی یک نفس پیدا شی
چرا از بی تو می ترسم
همش دستات و می گیرم
تو ماه و بردی از شب هام
من از بی ماه، می میرم

واسه چی…
تو هنوز توی عمق ترانه ها می

واسه چی…
واسه چی…
توی هر نفسم تو هنوز باهامی
واسه چی…
مگه نه اینکه دستام و ول کردی
نذاشتی با تو دنیام و بسازم…
تو را هر شب به این جاده ی تاریک و نمناک
واسه چی… می بازم؟

چرا این جاده می پیچه؟
همه اش سمت یه بی راهه
چرا من از تو جا موندم؟
چرا دنیا پر از راهه؟
چرا دستامو ول کردی؟
چرا خواستی که تنها شم؟
نمی بینی که عمر من
مثه یه قصه کوتاهه
مثه یه قصه کوتاهه…